اسطوره ده سبط گمشده
مصاحبه با دکتر عبدالله شهبازی - قسمت چهارم
اسطوره ده سبط گمشده بنیاسرائیل
همینطور است،تجدیدنظر طلبان و پیروان مکتب تاریخ واقعی در غرب توجهشان تنها بهیک اسطوره سازنده صهیونیسم معطوف است و آن اسطوره هالوکاست است.من در جلد اولکتاب زرسالاران بخش مفصلی را به تاریخ تکوین یهودیت و اندیشه سیاسی یهود اختصاصدادهام و در تحقیق خود به شش اسطوره تاریخی رسیدهام و معتقدم که مجموع این ششاسطوره است که اندیشه سیاسی صهیونیسم را میسازد.نشان دادهام که هر شش اسطوره فوق ازبیخ و بن جعلی است.بنابراین،جعلیاتی مثل هالوکاست در اندیشه سیاسی یهود ریشه تاریخیکهن دارد و فرهنگ و روانشناسی قومی خاصی را میسازد که روح و جوهر آن ادعای مظلومیت وآوارگی تاریخی است.
در بررسی تاریخ یهودیت به این نتیجه رسیدم که باید میان دو مفهوم بنی اسرائیل و یهودیتبه طور جدّی تفاوت قائل شویم.این تفاوت در گذشته هم در فرهنگ اسلامی و هم در فرهنگاروپایی وجود داشته است.در متون ما همیشه میان بنی اسرائیل و یهود تفاوت قائل شدهاند و دردوران جدید ایرانیان واژه کلیمی را به کار میبردند که به معنی پیروان موسی کلیم الله علیه السلام است وشامل تمامی بنی اسرائیل میشود نه یک قبیله خاص آن.در اروپا هم تا اواخر قرن نوزدهمیهودیان با نام اسرائیلی یا عبرانی شناخته میشدند و حتی زمانی که در سال 1860 سازمان خودرا در پاریس تأسیس کردند نام آن را«آلیانس اسرائیلی»گذاشتند نه آلیانس یهود.ولی ازدهههای 1880 و 1890 میلادی خود یهودیان اروپا تعمدا شروع کردند به استفاده از واژه یهود.
برای همین است که هرتزل کتاب معروف خود را،که در سال 1895 نوشت،دولت یهود نامید نهدولت اسرائیل.
توجه کنیم که بنی اسرائیل به مجموع 12 سبط(فرزندان یعقوب)یا 12 قبیلهای اطلاقمیشود که یک قوم واحد را میساختند.این قبایل دوازده گانه عبارت بودند از:روبن،شمعون،لاوی،یهودا، یساکار،زبولون،دان، نفتالی،جاد، اشیر، یوسف و بنیامین.بعد از مرگ یوسف قبیلهاو میان دو پسرش تقسیم شد و دو قبیله مناسه و افرائیم به وجود آمد.مناسه و افرائیمقدرتمندترین و ثروتمندترین قبایل بنی اسرائیل بودند و به علت علاقه یعقوب به پسر محبوبش،یوسف،بهترین اراضی بنی اسرائیل را در تملک داشتند.قبیله یهودا پستترین و نامرغوبتریناراضی را در تملک داشت و به این دلیل برخی زبان شناسان نام«یهودا»را به معنی صاحب زمینپست و نامرغوب میدانند.در سال 928 پیش از میلاد قوم بنی اسرائیل به دو دولت تقسیم شدکه با هم اختلاف و تعارض داشتند:یکی دولت مستقر در اراضی شمالی بود که ده قبیلهبنی اسرائیل به رهبری سبط افرائیم و خاندان یوسف تأسیس کردند و دیگری دولتی بود کهبه وسیله قبایل یهودا و بنیامین ایجاد شد و رهبری آن با سبط یهودا بود.از این پس تاریخبنی اسرائیل را اختلاف و رقابت و جنگ میان این دو دولت،و به تعبیری میان دو خاندان یوسف و
یهودا،رقم میزند.دولت اسباط ده گانه شمالی دولت افرائیم خوانده میشد و پایتخت آن در شهرسامریه بود و دولت دو سبط جنوبی یهودیه نام داشت و پایتخت آن در بیت المقدس(اورشلیم) بود.موجودیت دولت افرائیم یا سامریه 208 سال ادامه یافت.کشفیات باستان شناسی ثابتمیکند که دولت افرائیم بسیار مهمتر از دولت یهودیه بود و به دلیل همسایگی با دولت آرامیدمشق و دولتهای کنعانی(فنیقی)صور و صیدا موقعیت سیاسی و تجاری برجستهای داشتولی دولت یهود اهمیتی نداشت.کهنترین کتیبهای که به دست آمده و نام شاهی از بنی اسرائیلدر آن درج شده،لوح استوانهای شلمنصر سوم،پادشاه آشور،است.جالب است بدانیم که اینقدیمیترین کتیبهای است که نام شاهی از عرب نیز در آن یافت شده است.این کتیبه نشانمیدهد که دوازده حکمران دولتهای شرق مدیترانه،به رهبری بن حدد(شاه آرامی دمشق)،
اتحادیهای علیه امپراتوری توسعه طلب آشور ایجاد کرده بودند.یکی از آنها اخاب اسرائیلی استو دیگری جندب عرب.در این کتیبه نامی از دولت و شاه یهود در میان نیست و این نشان میدهدکه در آن زمان دولت یهودیه اهمیتی نداشت.
با شروع توسعه طلبی امپراتوری آشور به سمت غرب،دولت یهود رویهای خائنانه علیه دولتقبایل ده گانه شمالی بنی اسرائیل و دولت آرامی دمشق در پیش گرفت،خود را به آشور نزدیککرد و سرانجام آشور را به حمله به دولتهای دمشق و افرائیم تحریک نمود.ابتدا،در سال 732پیش از میلاد،دمشق به تصرف آشوریها درآمد و مردم آن به اسارت درآمدند و سپس،در سال720 پیش از میلاد،در زمان سلطنت سارگون دوّم در آشور،به حیات دولت افرائیم پایان دادهشد.به این ترتیب،با توطئه سران قبیله یهودا،ده قبیله بنی اسرائیل سرنوشتی شوم یافتند.
بخشی از سکنه دولت افرائیم و شهر سامریه،که کتیبههای آشوری شمار آنها را 27290 نفر ذکرکرده،به عنوان اسیر به بخشهای شرقی دولت آشور انتقال داده شدند.من در جلد اوّل کتابزرسالاران نشان دادهام که این رقم نمیتواند شامل تمامی اتباع دولت افرائیم باشد بلکه بخشبزرگتری از آنها به عنوان اسیر و برده در زیر یوغ و سلطه دولت یهود قرار گرفتند.بعدها هم درمتون عهد عتیق و هم در فقه تلمودی با مفاهیم«غلام عبرانی»و«کنیز عبرانیه»مواجه میشویم.
منظور همان اعضای سایر قبایل بنی اسرائیل است که به اسارت یهودیان درآمدهاند.مثلا درجایی از عهد عتیق میخوانیم که در زمان محاصره بیت المقدس به وسیله بخت النصر،شاه یهودبرای جلب حمایت مردم شهر فرمانی صادر میکند و دستور آزادی غلامان و کنیزان عبرانی رامیدهد.یعنی تا این زمان هنوز گروهی از اعضای قبائل ده گانه شمالی بنی اسرائیل در مقاماسرای یهودیان جای داشتند.
این خلاصه ماجرای تهاجم آشور به سرزمین ده قبیله شمالی بنی اسرائیل است طبق مدارکمعتبر تاریخی.ولی بعدها،و به نظر من در اواخر قرن دوّم میلادی،این ماجرا به کلی تحریفمیشود و یهودیان با جعل تاریخ آن را به اسطوره«ده سبط گمشده بنی اسرائیل»تبدیل میکنند.
یعنی سرنوشت شوم و مظلومیت قبایل ده گانه بنی اسرائیل را،که یهودیان در ایجاد آن نقشاصلی داشتند،به سود خود مصادره میکنند و مدعی میشوند که در جریان حمله آشور تمامی دهقبیله شمالی به اعماق امپراتوری آشور انتقال داده شده و به این ترتیب گم شدند.بر این اساس،نوعی ایدئولوژی مسیحایی(هزاره گرا)شکل میگیرد.طبق این اسطوره در جریان حمله آشوراسباط ده گانه در جهان آواره شدند و در نقاطی ناشناخته سکنی گزیدند و پایان دوران طولانیآوارگی«اسباط ده گانه»و پدیدار شدن ایشان سرآغاز ظهور«مسیح»(از تبار داوود)و استقراردولت جهانی یهود است.
این اولین اسطورهای است که اندیشه و فرهنگ سیاسی یهودیت جدید را شکل میدهد.درکتاب زرسالاران نشان دادهام که هم در دوران جنگهای صلیبی و هم در قرون شانزدهم وهفدهم میلادی از اسطوره اسباط گمشده بنی اسرائیل به عنوان یک انگیزه مذهبی قوی برایتحریک مردم مسیحی اروپا به جنگ با عثمانی و یا به تشدید تحریکات استعماری در قاره آمریکااستفاده سیاسی فراوان شد.یکی از معروفترین نمونهها،ماجرای ظهور دیوید روبنی در اوایلقرن شانزدهم است که هدف از آن تحریک احساسات دینی مردم ساده مسیحی و ایجاد یکجنگ صلیبی جدید علیه عثمانی بود.در زمانی که سلطان سلیمان خان عثمانی(سلیمانقانونی)تهاجم بزرگ خود را به غرب اروپا را آغاز کرده و قلمرو دولت عثمانی را به نزدیکی شهروین رسانیده بود،یک یهودی به نام دیوید روبنی وارد بندر ونیز میشود و ادعا میکند فرماندهکل ارتش قبایل گمشده بنی اسرائیل است که در منطقه خیبر عربستان حکومت میکنند و ایندولت تاکنون ناشناخته بوده است!سران یهودیان و نیز میهماندار و مبلغ این سفیر نظامیمیشوند و او را نزد پاپ کلمنت هفتم میبرند.جالب اینجاست که پاپ هم ادعای دیوید روبنی رامیپذیرد و با او پیمانی امضا میکند دال بر اتحاد جهان مسیحیت با دولت بنی اسرائیل علیهمسلمانان.
این کلمنت هفتم از خانواده زرسالار و صراف مدیچی فلورانس است و پاپ بدنام ودسیسهگری است.خلاصه،روبنی حدود یک سال با شکوه تمام در دربار پاپ مقیم میشود و بهکمک اعضای خانواده یهودی آبرابانل به شهرهای ایتالیا سفر میکند و غوغا و شور دینی عجیبیایجاد میکند زیرا طبق اعتقادات دینی یهودیان و مسیحیان پیدا شدن اسباط گمشدهبنی اسرائیل مقدمه ظهور مسیح است.این ماجرا به شکلی کاملا روشن یک سناریوی اطلاعاتیاست که با همدستی زرسالاران یهودی و پاپ و دربارهای پرتغال و اتریش طراحی و اجرا شد ولیدر تاریخنگاری رسمی غرب و در تاریخنگاری یهود تمایل دارند که آن را یک ماجرای مرموز وغیر قابل توضیح جلوه دهند.
در قرن هفدهم هم این استفاده سیاسی از اسطوره اسباط گمشده بنی اسرائیل ادامه مییابد.
در این زمان بخش مهمی از فعالیت چاپخانههای بندر آمستردام،که به مرکز یهودیان جهانتبدیل شده و نقشی مشابه نیویورک امروز داشت،به اشاعه آرمان ظهور قریب الوقوع مسیح وافسانه ده سبط گمشده بنی اسرائیل اختصاص داشت.مثلا،اسحاق لاپیرر،متفکر سیاسییهودی الاصل فرانسه که یکی از مروجین اولیه صهیونیسم در اروپای قرن هفدهم بود،چنینتبلیغ میکرد که باید به جستجوی«اسباط گمشده»پرداخت و قوم بنی اسرائیل را گرد آورد.سپس،باید مسیحیان و یهودیان متحد شوند و به کمک پادشاه فرانسه سرزمین«صهیون»راتسخیر کنند.احیاء دولت صهیون در فلسطین راه«پیروزی نهایی مسیحیان»را بر مسلمانانهموار خواهد کرد و امپراتوری جهانی پدید خواهد ساخت که مرکز آن در اورشلیم است.
در قرن هفدهم،اسطوره اسباط گمشده و مسیحاگرایی یهودی از زمان انقلاب پوریتانی وپیدایش فرقههای دینی جدید در انگلستان تأثیر بزرگی بر جای نهاد.در ترویج این موج یکاندیشمند یهودی ساکن آمستردام به نام مناسه بن اسرائیل تأثیر فراوان داشت و او بود کهاسطوره اسباط گمشده بنی اسرائیل را به یک ابزار دینی قوی در جهت فعالیت کمپانیهایماوراء بحار هلندی-انگلیسی و ایجاد کلنی در آمریکای شمالی تبدیل کرد.مناسه در سال 1650رسالهای به لاتین در آمستردام منتشر کرد به نام امید اسرائیل؛اسباط ده گانه بنی اسرائیل درآمریکا.این رساله را مؤسس وال،از نویسندگان معروف عصر کرومول،به انگلیسی ترجمه کرد ودکتر جان دوری،دوست مناسه،آن را در لندن منتشر نمود.این رساله مهم و جنجالی مناسه بهمسئله حضور«اسباط گمشده بنی اسرائیل»در«دنیای جدید»(قاره آمریکا)اختصاص دارد.دراین کتاب،گزارشهای یک مارانوی پرتغالی به نام آنتونی مونتزینوس به چاپ رسیده که نامواقعی او هارون لوی است.مونتزینوس گویا در جریان گشت و گذار خود در آمریکای جنوبی درسالهای 1641-1642،تصادفا در اکوادور به قبیلهای بر میخورد که مناسک دینی یهودیان رابه جای میآورند.او در کاوش بیشتر در مییابد که اینان اعضای قبایل روبن و لوی،از اسباط ده گانه«گمشده»،هستند.مونتزینوس در سال 1650،در جریان سفر برزیل،فوت کرد ولی سرانیهودی آمستردام بر صحت گزارش او گواهی میدادند.مناسه این ماجرا را با نقل قولهایی از عهدعتیق درآمیخت که در آن پایان پراکندگی بنی اسرائیل سرآغاز اعاده سلطنت مسیح عنوان شدهبود.طبق این نظریه،تا بقایای اسباط بنی اسرائیل یافت نمیشدند مسیح ظهور نمیکرد.کتابمناسه به پرتغالی و زبانهای دیگر نیز منتشر شد،در محافل فرهنگی اروپا انعکاس گستردهیافت و نویسندگان انگلیسی چون توماس توروگود و سر حمون لسترنج کتابهایی درباره آن درلندن منتشر کردند.( یکی از آخرین نمونهها در این زمینه کتاب«تدارک جنگ بزرگ»نوشته خانم گریس هال سل آمریکایی است دربارهمسیحیان صهیونیست که حدود 70 میلیون پروتستان در آمریکا هستند و رونالد ریگان هم یکی از اعضاء آنها بوده است.این کتاب توسط خسرو اسدی به فارسی ترجمه و در سال 1377 منتشر شده است)هدف از این جعلیات و تبلیغات از یک طرف تحریک انگیزههای دینی مردم ساده مسیحیبود برای مهاجرت به قاره آمریکا و از طرف دیگر تشویق قدرتمندان و ثروتمندان غربی بهمشارکت بیشتر در غارت قاره آمریکا.بر پایه همین موج بود که کمپانیهایی مستعمراتی مانندکمپانی پلیموت و کمپانی خلیج ماساچوست تأسیس شد و مستعمرات شرق آمریکایی شمالیموسوم به نیوانگلند پدید آمد.
اسطوره تبعید یهودیان به بابل
دومین اسطورهای که اندیشه سیاسی یهودیت جدید را شکل میدهد اسطوره تبعید بابلاست.ببینیم واقعیت تاریخی چه بود؟
حدود یک قرن و نیم بعد از انهدام دولت افرائیم،اتحادیهای از ایرانیان و کلدانیان علیه آشورشکل گرفت و به حیات این امپراتوری پایان داد.به این ترتیب جغرافیای سیاسی منطقه شکلجدیدی یافت.در شرق منطقه اتحاد قدرتمند ایران و دولت کلدانی بابل(بین النهرین)قرارداشت و در غرب،مصر و بقایای دولت آشور و متحدین آنها.ازدواج معروف بخت النصر،پادشاهبابل،با امتیس،دختر هووخشتر،پادشاه ماد،به همین دلیل بود.در این زمان،در ادامه همانپیوندی که از زمان انهدام دولت قبایل ده گانه بنی اسرائیل میان قبیله یهودا و امپراتوری آشورشکل گرفته بود،دولت کوچک یهود متحد مصر و آشوریها به شمار میرفت و در زمانبختالنصر شاه یهود منصوب و دستنشانده فرعون مصر بود.به تدریج،اتحادیه ایران و بابلقدرت گرفت و مصر را شکست داد و از این پس دولت یهود به جای مصر خراجگزار دولت بابل شد.سه سال بعد،مجددا مصریها اتحادیهای علیه بابل و ایران تشکیل دادند و دولتهای کوچکفلسطینی و کنعانی منطقه و دولت یهود را به این اتحاد وارد کردند.
در همین جا باید توضیح بدهم که فلسطینیهای باستان هیچ ربطی به مردم کنونی فلسطینندارند.این نام را یهودیان و استعمارگران انگلیسی در زمان جنگ جهانی اوّل بر روی مردم اینمنطقه گذاشتند تا به این ترتیب اسطورههای دینی را زنده کنند و تعارض منطقه را مانند دورانباستان تعارض میان بنی اسرائیل و فلسطینیها جلوه دهند.در دوران عثمانی،منطقه کنونیفلسطین جزء استان سوریه به مرکزیت دمشق بود و کل منطقه سوریه خوانده میشد.بعد از تشکیل این اتحادیه به رهبری مصر،در سال 598 پیش از میلاد ارتش مشترک بابل وایران به منطقه شرق مدیترانه لشگر کشید و شاهان و رجال هودار مصر در دولتهای فوق را بهبابل انتقال داد و هواداران خود را از میان بزرگان بومی این دولتها به قدرت رسانید.یکی از اینتبعیدیان یهویاکین شاه جوان دولت یهود بود به همراه مادرش،به نام نحوشطا،که زن قدرتمندیبود.ورود بخت النصر به اورشلیم به آرامی و بدون خونریزی انجام شد و در عهد عتیق سخنی ازقتل و غارت و کشتار در میان نیست.بخت النصر خاندان سلطنتی یهود را بر کنار نکرد بلکه عمویشاه یهود،به نام صدقیا را به عنوان نایب السلطنه در اورشلیم منصوب کرد.این ماجرا دستمایهتبلیغات فراوان یهودیان شده که به اسطوره آوارگی و تبعید در بابل تبدیل گردیده است.امروزه،اکتشافات باستان شناسی و کشف آرشیوهای بابل باستان آشکار ساخته که این«تبعیدیان»،بر خلاف سدهها تبلیغات یهودیان، «اسیر» نبودند. یهویاکین،مادرش و بزرگان یهودی،به سانشاهان و بزرگان دولتهای صور و غزه و اشقلون و اشدود،در بابل زندگی شاهانه داشتند.صدقیا،در اورشلیم،تنها نایب السلطنه به شمار میرفت و بخت النصر همچنان یهویاکین را به عنوان«شاهیهود»به رسمیت میشناخت و محترم میداشت.املاک پهناور یهویاکین و بزرگان و کاهنانیهودی در سرزمین یهود محفوظ بود و به وسیله کارگزارانشان اداره میشد.اشراف تبعیدییهود در بابل بطور منظم و آشکار با اورشلیم رابطه داشتند و اوامر یهویاکین در دولت یهود مطاعبود.زندگی مجلل شاه یهود در بابل و در مقام شامخ او در دربار بخت النصر چنان است که برخی ازمحققین حتی معتقدند که او را به تبعید نبردند بلکه خودش برای گریز از بحرانهایسرزمیناش داوطلبانه در تحت حمایت پادشاه بابل میزیست.
مدتی بعد،مجددا مصر قدرت گرفت و سیاست تهاجمی علیه بابل و ایران را شروع کرد و بازدولتهای کوچک سواحل شرقی مدیترانه با این سیاست همگام شدند.در نتیجه،در سال 587پیش از میلاد بار دیگر بخت النصر به سوی غرب لشگر کشید و در جریان جنگ با مصر درتابستان سال 586 پیش از میلاد اورشلیم را اشغال کرد.
توجه کنیم که در این لشگرکشی اولا دولتهای ایران و بابل متحد بودند و در قشونبخت النصر،داماد پادشاه ماد،ایرانیها حضور داشتند.در عهد عتیق به صراحت از«سوارانپارسی»و«سرداران کلدانی»نام برده شده که در حمله به اورشلیم شرکت داشتند.ثانیا،لشگرکشی بخت النصر همزمان بود با شورش سکنه شهر اورشلیم علیه خاندان سلطنتی یهود وهمین مردم بودند که،به تصریح عهد عتیق،فرستادههایی نزد بخت النصر اعزام کردند و خواستارلشگرکشی او به اورشلیم و ساقط کردن حکمرانان وقت شدند.در کتاب زرسالاران در این بارهبحث کردهام و نشان دادهام که سقوط اورشلیم پیامد بحران اجتماعی عمیقی بود که قبل ازسومین لشگرکشی بخت النصر به منطقه سبب ظهور پیامبری به نام ارمیاء شد.در متون دینی وتاریخی موسوم به عهد عتیق،ارمیاء نبی،پیامبری محترم و بزرگ است.«کتاب ارمیاء نبی»ازبهترین و زیباترین و مهمترین بخشهای عهد عتیق است و خواندن آن را جدا توصیه میکنم.درآن زمان شاه و خانواده سلطنتی یهود به سنن یکتا پرستی موسوی وفادار نبودند و فسادیگسترده ایشان را فرا گرفته بود.مثلا،ارمیاء،که به قبیله بنیامین تعلق داشت،خطاب بهحکمرانان یهود و سران قبیله یهودا میگوید:ای یهودا،در هر شهری یک خدا به پا کردهای و بهتعداد خیابانهای اورشلیم محراب برای انجام کارهای شرمآور و حتی برای پرستش بت بعل.اوبه این دلیل یهودا را«قبیله شریر»میخواند.ارمیاء نبی به شدت هوادار بابل و بخت النصر بود ومخالف اتحاد سران یهود با فرعون مصر.جالبتر اینجاست که ارمیاء نبی،بخت النصر را به عنوانفرستاده خدا معرفی میکرد که مأموریت او منهدم کردن بت پرستی در مصر است و به صراحتمردم را به تابعیت از بخت النصر و دولت بابل دعوت میکرد.
به هر حال،در زمان محاصره اورشلیم ارمیاء مورد آزار اشراف و کاهنان یهودی قرار گرفت و درچاهی زندانی شد و نزدیک بود به قتل برسد.ولی با سقوط شهر بلافاصله بخت النصر یکی ازسرداران خود را برای نجات او فرستاد.بخت النصر ارمیاء را مورد احترام فراوان قرار داد و حتیخواست که او را با خود به بابل ببرد ولی ارمیاء نپذیرفت و ترجیح داد در میان مردم خود بماند.
خاندان سلطنتی یهود در بابل به زندگی خود ادامه دادند و پس از مرگ بخت النصر وضع آنهاحتی بهتر از گذشته شد.پس از مرگ بخت النصر سه پادشاه در بابل به قدرت رسیدند تا سرانجامنوبت به فردی از قبایل آرامی به نام نبونیدوس رسید که میخواست دینی بجز دین مردم بابل رابر آنها تحمیل کند.در این زمان به علت اختلاف میان مادها و پارسها نفوذ ایران در بابل بهحداقل رسیده و به جای آن نفوذ مصر افزایش یافته بود.سرانجام نبونیدوس با مصر علیه ایرانمتحد شد ولی در بهار سال 539 پیش از میلاد ایرانیان به فرماندهی کورش هخامنشی به بابللشگر کشیدند و بدون هیچ درگیری جدّی نبونیدوس را،که منفور مردم بابل بود،خلع کردند.کتیبههای بابلی از کورش به عنوان«ناجی بابل»یاد میکند زیرا نبونیدوس به دلیل ستمگری وغارت اموال مردم حتی مورد نفرت خدایان خویش قرار گرفته بود.
در اینجا باید اضافه کنم که مورخین یهودی تصویری بسیار تحریف شده از کورش ساختهاندو کوشیدهاند تا میان اشراف یهود و کورش نوعی پیوند نزدیک ایجاد کنند.توجه کنیم که نه تنهادر کتیبه استوانهای کورش به مناسبت فتح بابل،که در سال 1879 میلادی به وسیله هرمز رسامکشف شد و هم اکنون در موزه بریتانیا است،بلکه در تمامی سنگ نبشتههای ایران آن عصر نامیاز یهودیان نیست و در منابع یونانی هم هیچ اشارهای به رابطه کورش با یهودیان نشده است.ایننکتهای است که بن گوریون رئیس جمهور پیشین اسرائیل نیز در یکی از مقالاتش به آن توجهکرده است.
در واقع،در زمان فتح بابل،خاندان سلطنتی و اشراف یهودی اسیر و برده نبودند که کورشآنها را نجات دهد.آنها،چنان که گفتم،زندگی پر تجمل و راحتی داشتند و در دوران نبونیدوسمیتوانستند به اورشلیم بازگردند ولی این کار را نکردند.البته کورش هم اجازه داد که آنها بهبیت المقدس بازگردند ولی آنها چنین نکردند.تنها یکی از شاهزادگان یهودی به نام زروبابل(زاده بابل)در رأس گروهی از اشراف و کاهنان برای بازسازی معبد سلیمان سفری بسیارپرتجمل به اورشلیم کرد ولی این گروه بعد از مدت کوتاهی به بابل بازگشتند.مدارک تاریخی ثابتمیکند که خاندان سلطنتی یهود ترجیح دادند به جای بازگشت به سرزمین خود در شهرهایبزرگ و دربار ایران ساکن شوند و به همین دلیل در دوران هخامنشی در میان ایرانیان مستحیلشدند و نسل آنها کاملا منقرض شد.ادعای سران بعدی یهودیان که خود را از نسل خاندانداوود و شاهان یهود میخوانند صحت ندارد و در کتاب زرسالاران نشان دادهام که این جعل دراواخر قرن دوّم و اوایل قرن سوم میلادی به وسیله یهودا ناسی صورت گرفت.
در دوران هخامنشیان به مدت دو قرن سرزمین سوریه و فلسطین جزء ایران است و اشرافیهودی در دربار ایران حضور دارند.گفتم که یهودیان تصویری تحریف شده از کورش کبیربه دست میدهند.بررسی دقیق در عهد عتیق نشان میدهد که مأموریت زروبابل برای بازسازیمعبد سلیمان با مخالفت مردم شهر،که مخالف اعاده حاکمیت اشراف و کاهنان یهودی بودند،مواجه شد و به همین دلیل کورش دستور متوقف کردن آن را صادر کرد.بنابراین،کورش علاقهخاصی به اشراف و کاهنان یهودی نداشت و نظر مردم اورشلیم و ایالت یهود را بر خواست خانوادهسلطنتی و اشراف یهودی ترجیح داد و به همین دلیل بازسازی معبد سلیمان را متوقف کرد.
بازسازی معبد تنها در سال دوّم سلطنت داریوش اوّل از سر گرفته شد.
اقتدار اشرافیت یهود در ایران نه از زمان کورش کبیر و داریوش اوّل بلکه از زمانی شروع شد کهیک زن دسیسهگر یهودی به نام استر با راهنمایی پسر عمویش به نام مردخای از طریق مکر وحیله و طبق نقشه قبلی همخوابه خشایارشا شد،خود را در مقام ملکه ایران جای داد و کمی بعدبه قتل عام فجیع هامان وزیر و بزرگان ایرانی دست زد که مخالف نفوذ یهودیان بودند.داستان ایندسیسه عجیب و کشتار خونین در«کتاب استر»به یادگار مانده و اولین و بزرگترین اسطورهتاریخی در زمینه دسیسهگری سیاسی و اطلاعاتی و نفوذ است.در«کتاب استر»با قساومت وتوحش عجیبی از کشتار بزرگان ایران به دستور استر و مردخای یاد میشود.طبق مندرجات اینکتاب،یهودیان 75 هزار نفر از بزرگان ایرانی را در گروههای بزرگ 500 و 300 نفره در سراسرایران به دار کشیدند و پس از هر کشتار به جشن و شادمانی پرداختند.از جمله این مقتولین دهپسر هامان وزیر است که در شهر شوش به دار آویخته شدند.آرامگاه استر و مردخای در ایراناست و در طول قرون اخیر بارها به وسیله الیگارشی یهودی بازسازی و ترمیم شده است.بعد ازاین کودتای خونین اشراف یهودی در ایران قدرت فراوانی به دست میآورند و در دوران سلطنتاردشیر اوّل،پسر خشایارشا،کاهنی به نام عزرای کاتب را از سوی خود به عنوان حاکم دینی ایالتیهود منصوب مینمایند ولی خود در پایتخت و شهرهای بزرگ ایران باقی میمانند و به تدریج درمردم این سرزمین مستحیل میشوند.چرا؟چون به قول تلمود،چون شهر شوش را دیدند بهخود گفتند اینجا از سرزمین اسرائیل بهتر است و هنگامی که به شوشتر رسیدند گفتند اینجا ازسرزمین اسرائیل دو چندان بهتر است!
در کتاب زرسالاران نشان دادهام که اسطوره استر بعدها سرمشق الیگارشی یهودی شد وبارها در تاریخ تکرار گردید.از همین طریق بود که زرسالاران یهودی نفوذی فوق العاده درعثمانی کسب کردند یعنی زنی به نام نور بانو سلطان را به همسری سلیم،پسر هرزه سلطانسلیمان خان،درآوردند و بعد از طریق دسیسه سایر شاهزادگان عثمانی را به قتل رسانیدند وسلیم دوّم را سلطان کردند.نوربانو سلطان یهودیه مادر سلطان مراد سوم است.این کانونمسئول جنگهای ایران و عثمانی از زمان سلیم دوّم است.در اروپای جدید یکی از معروفترین نمونهها، وارد کردن زنی زیبا به نام اوژنی به خوابگاه ناپلئون سوم است که ملکه فرانسه شد وموقعیتی بیرقیب برای خانواده روچیلد کسب کرد.در حرمسرای آقا محمدخان قاجار وفتحعلی شاه قاجار هم زنی یهودیه به نام مریم خانم را میشناسیم که در کنار حاجی ابراهیم خاناعتمادالدوله(صدر اعظم یهودی تبار و نیای خاندان قوام شیرازی)نقش مهمی در دسیسههایسیاسی آن زمان ایفا نمود.(آقا محمدخان خواجه بود ولی حرمسرا داشت.)از این نمونهها فراواناست.
نوشته شده توسط: زیتون
ِْلیست کل یادداشت های این وبلاگ
جومونگ هم صهیونیستی از آب درآمد
خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
RSS
Atom
:: کل بازدیدها ::
132145
:: بازدیدهای امروز ::
89
:: بازدیدهای دیروز ::
29
:: درباره من ::
:: لینک به وبلاگ ::
:: پیوندهای روزانه::
شهر هزار چهره [445]
هولوکاست دروغ مقدس غرب [84]
تحریم کالاهای حامی اسرائیل [109]
میانبری برای شیطان پرستی [127]
صهیونیسم زیر سایه هالیوود [111]
از شراب تا شهادت [95]
یک دقیقه سکوت [60]
کریستین امانپور کیست ؟ [232]
دموکراسی آمریکایی [59]
سلطه صهیونیسم برسیاستهای اینترنتی آمریکا [122]
هولوکاست ،معامله پنهانی [90]
[آرشیو(11)]
:: فهرست موضوعی یادداشت ها::
پروتکلها[5] . موقعیت یهود در ایران .
:: آرشیو ::
مصاحبه با دکتر شهبازی
پروتکلهای سران یهود
تسلط فرهنگی
تکاپوی صهیونی در ایران
ترویج فساد
بهائیت
سازمان ملل
مقابله با اسلام
سینما و تئاتر
هلوکاست
شخصیت ها
رسانه ها
سلطه بر آمریکا
وقایع
نفوذ در کشورها
اخبار
اختاپوس
رادیو و تلویزیون
طنز
:: دوستان من (لینک) ::
باشگاه مطالعاتی و تحقیقاتی صهیونیسم
مرکز عرضه محصولات فرهنگی ضد صهیونیستی
سایت علمی پژوهشی یهود
مرکز اطلاع رسانی فلسطین
مسعود ده نمکی
محمد حسن قدیری ابیانه
شهید مهدی آنیلی
سینما و صهیونیسم
تلویزیون اینترنتی قدس
فیلم پژوه
آنتی 300
خبرگذاری قدس
اسرائیل
صهیونیسم دروغ بزرگ
غرب پژوه
باشگاه مطالعاتی و تحقیقاتی صهیونیس
شبکه ضد پاتر
یهود شناخت
اسرائیل و سازمان یهود
صهیونیزم و ادیان
یهود
مبارزه با صهیونیسم
انجمن مبارزان با یهود
دکتر شهبازی
بچه های اهل قلم
اندیشه درخشان
بررسی و نقد بهاییت
تاریخ فلسطین
رسانة نابرابر
مرکز بازنگری در تاریخ
چشم انداز یهود
ذهنهای بدعت گذار
جبهة مقاومت اسلامی
رادیو اسلام
فراماسونری ویهود
:: لوگوی دوستان من ::
:: خبرنامه ::